باز
این زمین تندگام
برف را ز روی گرده می تکاند و به صد زبان
آفتاب را
می دهد سلام
باز باد خوش خبر
بهار شکفته می دهد پیام
می دود میان لاله ها غزل سرا
جامهایشان
می زند به جام
باز ابر باردار
خیمه می زند به روی بام
باز بر شگون مجلس بهار
بید می پرکند به رقص صوفیانه اش
گیسوان سبزفام
باز نبض جویبار نقره می زند به توده علف
با گذار آبهای رام
روز می رسد
روز دیگری که از نوی گرفته نام
خاسته ز جا
مردمی به راه مردمی نهاده پا
در سرود
در صلا
سال نو سلام
سال نو سلام